مقدمه:
در مواجهه با رویدادهای پیچیده و حساس منطقه‌ای، نظیر تحولات سوریه، طیف وسیعی از تحلیل‌ها و برداشت‌ها ارائه می‌شود که هر یک ریشه در جهان‌بینی و منافع گروهی خاص دارند. این تحلیل‌ها را می‌توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد.
 
دسته نخست، تحلیل‌هایی است که تحت تأثیر منافع خارجی و با هدف ایجاد آشوب و بی‌ثباتی در منطقه ارائه می‌شوند. این گروه با دریافت حمایت‌های مالی و رسانه‌ای، تلاش می‌کنند حقایق را وارونه جلوه دهند و افکار عمومی را به سمت اهداف از پیش تعیین‌شده خود سوق دهند.
 
دسته دوم، شامل افرادی است که به دلیل وابستگی فکری و فرهنگی به غرب، دیدگاه‌های آنان تحت تأثیر تبلیغات رسانه‌های غربی قرار گرفته است. این گروه با وجود حسن نیت، به دلیل نداشتن تحلیل دقیق از مسائل منطقه‌ای، به راحتی فریب تبلیغات دشمن را می‌خورند و برداشت‌های نادرستی از وقایع ارائه می‌دهند.
 
دسته سوم، شامل افرادی است که با دغدغه دینی و انقلابی به موضوع نگاه می‌کنند. این گروه معتقدند که هرگونه شکست در منطقه، به معنای تضعیف جبهه مقاومت و هدر رفتن خون شهداست. آن‌ها با تحلیل‌های عمیق‌تر، تلاش می‌کنند تا ریشه‌های مشکلات را شناسایی کرده و راهکارهای مناسب برای برون‌رفت از بحران ارائه دهند.
 
در این مقاله، با توجه به منابع و تحلیل‌های موجود، و موضوع گیرهای مختلف، و بیان رهبر انقلاب، به دنبال یافتن راهکارهای مناسب برای حل این مسئله و شبهه هستیم
 

تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن

پس از تحولات اخیر در سوریه، سه دیدگاه اصلی در مورد سیاست‌های ایران در این کشور مطرح شده است. برخی معتقدند که این تحولات نشان‌دهنده شکست سیاست‌های ایران است، در حالی که عده‌ای دیگر دیدگاه‌های متفاوتی دارند.
 

سقوط سوریه و نظریه سه گروه

گروه اول: براندازها هستند. تکلیف دسته اول روشن است. مواجب می گیرند تا بگویند روز شب است. افرادی هستند که با دریافت حمایت مالی از خارج، تلاش می‌کنند واقعیت‌ها را وارونه جلوه دهند و به دنبال ایجاد آشوب و بی‌ثباتی هستند."
 
کسانی هستند که با دروغ‌پراکنی و فریبکاری، سعی دارند حقیقت را پنهان کنند و افکار عمومی را گمراه نمایند." کلاغ‌هایی هستند که شب را روز جلوه می‌دهند و با دروغ‌پراکنی، به دنبال رسیدن به اهداف خود هستند."
 

تطبیق گروه اول در جنگ جمل بر اساس خطبه امام علی (ع)

این گروه به طور آشکار با امام علی (ع) و حکومت ایشان مخالفت کرده و به دنبال براندازی آن بودند.آن‌ها از ابزارهایی مانند سوء استفاده از زنان، بیعت‌شکنی و ایجاد آشوب برای رسیدن به اهداف خود استفاده کردند.
 
هدف اصلی آن‌ها تغییر وضعیت موجود و برقراری حکومتی با ویژگی‌های مورد نظر خودشان بود.با بیعت‌شکنی و ایجاد آشوب، نشان دادند که به قوانین و هنجارهای جامعه اسلامی پایبند نیستند.
 
در واقع، می‌توان گفت که گروه اول در جنگ جمل، یک نمونه تاریخی از یک گروه برانداز است که با استفاده از روش‌های مختلف سعی در تغییر حکومت و ایجاد بی‌ثباتی کرده است.
 

سه گناه از جرایم سنگین در جنگ جمل:

امام(علیه السلام) دراین بخش از خطبه، شرحى پیرامون خطاهاى بزرگ آتش افروزان جنگ جمل بیان مى کند تا همه بدانند اگر امام به جنگ با آن ها برخاست و گروهى از آنان در این جنگ کشته شدند مستحق بودند; دهان بهانه جویان و ایرادکنندگان بى خبر را با این منطق قوى و نیرومند خود مى بندد و به طور عمده به سه گناه از جرایم سنگین آن ها اشاره مى کند:
 
1- سوء استفاده از زنان و به ویژه عایشه:
این گروه با همراه داشتن عایشه در جنگ، از او به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود استفاده کردند.این عمل، حرمت زنان و به خصوص جایگاه همسر پیامبر را زیر پا گذاشت.
 
نخست مى فرماید: «آن ها (طلحه و زبیر و هم دستانشان) به سوى بصره حرکت کردند ; در حالى که همسر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را همچون کنیزى که به بازار برده فروشان مى برند، به دنبال خود کشاندند» (فَخَرَجُوا یَجُرُّونَ حُرْمَةَ رَسُولِ اللهِ ـ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ کَمَا تُجَرُّ الاَْمَةُ عِنْدَ شِرَائِهَا، مُتَوَجِّهِینَ بِهَا إِلَى الْبَصْرَةِ).
 
سپس مى فرماید: «(آرى) آن ها همسران خود را در خانه هایشان پشت پرده نگه داشتند (تا از نظر نامحرمان دور باشند) ولى پرده نشین حرم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را در برابر دیدگان خود و دیگران ظاهر ساختند» (فَحَبَسَا نِسَاءَهُمَا فِی بُیُوتِهِمَا، وَ أَبْرَزَا حَبِیسَ(1) رَسُولِ اللهِ ـ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ـ لَهُمَا وَ لِغَیْرِهِمَا).
 
همه مى دانیم که قرآن به همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) توصیه مى کند که در خانه هاى خود بنشینند و همچون عصر جاهلیّت در برابر چشم این و آن ظاهر نشوند (وَقَرْنَ فِى بُیُوتِکُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الاْولَى)(2).
 
گویا حوادثى همچون جنگ جمل از قبل پیش بینى شده بود و این دستور ناظر به آن و مانند آن است. ولى این ناجوانمردان، همسران خود را در خانه نشاندند و همسر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را بر خلاف نصّ صریح قرآن بیرون کشاندند تا از وجود او براى مقاصد شوم خود استفاده ابزارى کنند.
 
2- براندازان بیعت شکن
این گروه با وجود بیعتی که با امام علی (ع) داشتند، به عهد خود عمل نکردند و علیه ایشان قیام کردند. بیعت‌شکنی از نظر اسلام گناهی بزرگ محسوب می‌شود.
 
و در ادامه این سخن، امام(علیه السلام) به اشکال دوّمى مى پردازد و مى فرماید: «این جریان در میان لشکرى صورت گرفت که همه آن ها به من قول اطاعت داده بودند و با رضایت کامل و بدون اکراه با من بیعت کرده بودند!» (فِی جَیْش مَا مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلاَّ وَ قَدْ أَعْطَانِی الطَّاعَةَ، وَ سَمَحَ لِی بِالْبَیْعَةِ، طَائِعاً غَیْرَ مُکْرَه).
 
3- براندازان کینه توز و آشوب طلب:
این گروه با حمله به فرماندار و خزانه‌دار امام علی (ع) و ایجاد آشوب در بصره، نشان دادند که انگیزه‌ای جز ایجاد بی‌ثباتی و تحقق اهداف شخصی ندارند.
و در ادامه به گناه بزرگ دیگر آنان اشاره کرده، مى فرماید: «(از همه بدتر این که پس از ورود به بصره) به فرماندار من در بصره و همچنین خزانه داران بیت المال مسلمین و به مردم دیگرى از اهل آن شهر حمله کردند ;
 
 گروهى از آنان را با شکنجه و گروهى را با حیله کشتند» (فَقَدِمُوا عَلَى عَامِلِی بِهَا وَ خُزَّانِ بَیْتِ مَالِ الْمُسْلِمِینَ وَ غَیْرِهِمْ مِنْ أَهْلِهَا، فَقَتَلُوا طَائِفَةً صَبْراً(3)، وَ طَائِفَةً غَدْراً).
 
شرح بعضى از جنایات
ابن ابى الحدید در شرح بعضى از جنایات اهل جمل (ذیل همین خطبه) مى نویسد: «طلحه و زبیر و همدستانشان زره در زیر لباس پوشیدند و هنگام نماز صبح به مسجد آمدند; در حالى که نماینده امیرمؤمنان على(علیه السلام) «عثمان بن حنیف» قبلا به مسجد آمده بود.
 
هنگام نماز فرا رسید. نماینده امام(علیه السلام) جلو آمد تا با مردم نماز بخواند. یاران طلحه و زبیر او را عقب کشیدند و زبیر را براى نماز جلو انداختند. سبابجه (پاسداران بیت المال)(4) جلو آمدند و زبیر را از مسجد بیرون کردند و عثمان بن حنیف را جلو انداختند; ولى اصحاب زبیر با یک حمله آن ها را به عقب راندند و زبیر را جلو انداختند.
 
 این جنگ و گریز تا نزدیک طلوع آفتاب پیوسته ادامه داشت. مردم فریاد کشیدند: اى اصحاب محمد(صلى الله علیه وآله) از خدا نمى ترسید؟ آفتاب دارد طلوع مى کند;
 
بالاخره زبیر غالب شد و با مردم نماز خواند و بعد از نماز، زبیر یاران مسلح خود را صدا زد که عثمان بن حنیف را دستگیر کنید و بعد از یک درگیرى شدید، عثمان دستگیر شد و او را تا حدّ مرگ زدند و تمام موهاى صورتش حتى ابروها و مژه هاى چشمانش را کندند و «سبابجه» را که هفتاد نفر بودند دستگیر کردند و به اتّفاق عثمان بن حنیف، نزد عایشه بردند. عایشه دستور قتل عثمان بن حنیف را صادر کرد ; ولى عثمان فریاد زد که اگر مرا بکشید برادرم (فرماندار مدینه) انتقام خون مرا از خاندان شما خواهد گرفت.
 
 آن ها از این ماجرا ترسیدند و عثمان را رها کردند. سپس عایشه به زبیر پیغام داد که تمام «سبابجه» را به قتل برساند. او نیز آن ها را هفتاد نفر بودند مانند گوسفند سر برید و این کار به دست فرزندش عبدالله انجام گرفت.
 
 بعضى از مورخان مانند «ابومخنف» گفته اند: «آن ها چهارصد نفر بودند و طلحه و زبیر پیمانى را که با عثمان بن حنیف بسته بودند ـ که متعرّض کسى نشوند ـ شکستند و «سبابجه» اوّلین گروهى بودند که در اسلام با شکنجه کشته شدند».(5)
 
امام(علیه السلام) در جمله «فَقَتَلُوا طَائِفَةً صَبْراً، وَ طَائِفَةً غَدْراً» اشاره به همین داستان مى کند که گروهى را با شکنجه کشتند و گروهى را با پیمان شکنى.
 

همراه با مفسدان فى الارض

سپس امام(علیه السلام) در یک نتیجه گیرى روشن چنین مى فرماید: «به خدا سوگند! اگر آن ها فقط به یک نفر دست مى یافتند و او را عمداً و بدون گناه مى کشتند، قتل همه آن لشکر براى من حلال بود.
 
 چرا که آن ها حضور داشتند و مخالفت نکردند و از او نه با زبان دفاع کردند و نه با دست (و به این ترتیب، هم دست مفسدان فى الارض بودند) چه رسد به این که آن ها گروه بسیارى از مسلمانان را به تعداد همراهانشان که با آن ها وارد بصره شدند به قتل رساندند!».
 
 (فَوَاللهِ لَوْ لَمْ یُصِیبُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلاَّ رَجُلا وَاحِداً مُعْتَمِدِینَ لِقَتْلِهِ، بِلاَ جُرْم جَرَّهُ، لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذلِکَ الْجَیْشِ کُلِّهِ، إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ یُنْکِرُوا، وَ لَمْ یَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَان وَ لاَ بِیَد. دَعْ مَا أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِی دَخَلُوا بِهَا عَلَیْهِمْ!).
 
پرسش و پاسخ
در این جا پرسش و پاسخى از سوى شارحان نهج البلاغه مطرح شده که ذکر آن براى تکمیل بحث یاد شده ضرورى به نظر مى رسد:
 
پرسش:
چگونه امیرمؤمنان مى فرماید: اگر آن ها حتى یک نفر را مى کشتند قتل تمام لشکرشان جایز بود تا چه رسد به این که به تعداد خودشان از مسلمین بى گناه کشتند. این نابرابرى را با چه عنوانى از عناوین فقهى مى توان تفسیر کرد؟
 
بعضى پاسخ گفته اند: آن ها عملا نشان دادند که کشتن مسلمان را مباح مى شمرند و این نوعى انکار ضروریات دین است و به این ترتیب مرتد مى شوند.
 
برخى گفته اند: کشتن آن ها به دلیل نهى از منکر بوده است ; زیرا اگر نهى از منکر هیچ راهى جز این نداشته باشد، مجاز است.
 
سوّمین و بهترین جواب این است که آن ها مصداق «مفسد فى الارض» بودند ; چرا که لشکرى به راه انداختند و بیعت خود را شکستند و در بخشى از کشور اسلام، فساد عظیمى به راه انداختند ; بنابراین داخل در آیه شریفه مى شوند که: (إِنَّمَا جَزَاءُواْ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِى الاَْرْضِ فَسَاداً أَنْ یُقَتَّلُوا...).(6)
 
و اگر امام(علیه السلام) مى فرماید: گناه آن ها این بود که در برابر فجایع آنان سکوت کردند، در واقع مقدمه اى است براى اثبات محارب و مفسد بودن آن ها.
 
پاسخ چهارمى نیز در این جا مطابق مذهب پیروان اهل بیت(علیهم السلام) وجود دارد و آن این که هر کس بر امام معصوم و بر ضدّ حکومت اسلامى خروج کند، کافر است .
 
همان گونه که «خواجه طوسى» در «تجرید العقائد(7)» مى گوید «و محاربوا علیّاً کفرة ; کسانى که با على(علیه السلام) به جنگ برخیزند کافرند» زیرا مى دانیم پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) خطاب کرده، فرمود: «حَرْبُکَ حَرْبِی; جنگ با تو جنگ با من است».(8)
 
در مورد فجایع طلحه و زبیر و عایشه در جنگ جمل در جلد اوّل این کتاب ذیل خطبه سوّم و سیزدهم و جلد دوّم، در تفسیر خطبه 22 و 31 و جلد پنجم در تفسیر خطبه 137 بحث کافى شده است.
  
پرسش دیگر:
در این جا پرسش دیگرى مطرح است و آن این که اگر همه آن ها مستحق قتل بودند ـ به سبب این که گروهى از مسلمین را حتّى قبل از جنگ کشتند ـ چرا امام(علیه السلام) بعد از پیروزى تمام همدستان طلحه و زبیر را قصاص نفرمود؟
 
حتى عایشه به حکم محاربه با امام مسلمین و قیام بر ضدّ حکومت اسلامى و ایجاد فساد در زمین مستحق قتل بود; ولى چنان که مى دانیم امام(علیه السلام) او را با احترام به مدینه بازگرداند؟
 
پاسخ این پرسش روشن است و آن این که اوضاع به قدرى توفانى و شرایط بحرانى بود که اگر امام(علیه السلام) دست به چنین کارى مى زد مخالفان به آسانى مى توانستند توده هاى عوام مسلمین را بر ضدّ او بشورانند ;
 
لذا در نقلى از عمروعاص مى خوانیم که به عایشه گفت: «اى کاش در روز جنگ جمل کشته شده بودى!» عایشه به او گفت: «بى پدر چرا؟» عمرو گفت:
 
 «تو از دنیا مى رفتى و وارد بهشت مى شدى! و ما کشتن تو را بزرگ ترین دستاویز بر ضدّ على قرار مى دادیم.(9)» به هر حال، این افتخارى است براى على(علیه السلام) که از آن ها صرف نظر کرد و جامعه اسلامى را نجات داد.
  
گروه دوم:
دسته دوم جمعی از غربزده های داخلی هستند. می گویند سقوط سوریه یعنی محاسبات غلط ما در گذشته. به تصورشان امروز غرب در سوریه پیروز میدان است و معتقدند از همان ابتدا باید با برنده می بستیم و به اشتباه هزینه کردیم.
 

گروه سوم:

متأسفانه دشمنان از یک سو و ناآگاهان از سوی دیگر به سرعت شبهاتی را در فضای مجازی در سطحی وسیع منتشر کردند که یکی از رایج‌ترین و پرتکرارترین شبهات این بود که ما این همه شهید مدافع حرم در سوریه تقدیم کردیم و حالا خون‌شان نعوذبالله هدر رفته، چون نتایج مجاهدت های چندین‌ساله‌شان در سوریه را از دست دادیم.
 

پاسخ به گروه دوم و سوم

واقعا ثمره خون شهدای مدافع حرم، شهید حججی ها و شهید همدانی ها و شهید صدرزاده ها چه بود؟

در پاسخ به این شبهه که متأسفانه برخی داخلی‌ها نیز در برابر آن بازی خوردند و در کانال‌ها و گروه‌های خودی منتشر شد، در وهله اول باید گفت که جایگاه و مقام شهدای راه حق مطابق آیات و روایات اعلا است و فلسفه جهاد و شهادت پشتوانه مستحکم و رفیع الهی و اسلامی دارد و این موضوع ذاتی و ماهیتی است و ارتباطی به وقایع پیرامونی شهادت و نتیجه دنیوی منازعات ندارد.

یکم. مهمترین دلیل همان است که بارها رهبرانقلاب بدان اشاره کرده است. اینکه جریان داعش به عنوان تروریست های تکفیری و ضدشیعی اگر از سوریه حذف نمی شدند باید در کرمانشاه و همدان و تهران با آنها مواجه می شدیم.
 
 لذا مهمترین ثمره خون شهدای مدافع حرم حفظ امنیت ملی و خاک و نوامیس کشور بود. امروز داعش تکفیری و خونریز تبدیل به القاعده یا جریان تروریست ری برند شده ایست که دریوزگی غرب و اسرائیل را می کند.
 
دوم. سوریه همواره محل درگیری کردها و ترکیه و عربستان و رژیم صهیونیستی بوده است. ورود ایران به سوریه باعث شد موازنه قدرت در سوریه و بلکه منطقه بهم بخورد.
 
 این موضوع عمق راهبردی ما در منطقه را تقویت و از نفوذ بیشتر آمریکا جلوگیری کرد. در آن مقطع محور واشنگتن – تل‌آویو سعی در اجرایی‌سازی نقشه خاورمیانه بزرگ را داشتند که با نقش‌آفرینی ایران، ناکام ماندند.
 
سوم: سوریه نقطه استراتژیک اتصال ایران به مدیترانه و غرب آسیا بود. بنادر سوریه از این جهت یک فرصت استثنایی برای ایران محسوب میشد تا نفت و گاز و کالای خود را به اروپا صادر کند.
 
 از سوی دیگر بتواند از طریق سوریه و با تهاتر کالا بخشی از تحریم های ظالمانه غرب را دور بزند. صادرات نفت ایران به سوریه و ساخت نیروگاه گازی وبرقی و اکتشافات و بهره برداری نفتی در سوریه که همه این موارد طی سالهای گذشته به قرارداد میان دو کشور تبدیل شده بود، ثمره حضور مستشاری ایران در سوریه بود. همه این فرصت ها متکی به حضور اسد در قدرت بود.
 
چهارم: و از همه مهمتر سهم حضور ایران در تقویت محور مقاومت بود. این نیز هم وجه راهبردی داشت و هم ضروری از جهت دفاع از امنیت ملی. اساسا حضور ایران در سوریه کمک کرد محور مقاومت در بخش های مختلف به یک حلقه منسجم تبدیل شود.
 
 که امروز ثمره اش را می بینیم و رژیم صهیونیستی با یک گروه چریکی و البته سازمان یافته زمین گیر شده است. اگر شرارت رژیم صهیونیستی در همان سالها از طریق حضور ایران در سوریه کنترل نمی شد نه تنها محور مقاومت قدرت نمی گرفت و بلکه امنیت ایران نیز به خطر می افتاد.
 
همه این موارد به غیر از ماموریت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است که با دعوت دولت سوریه زمینه تحقق پیدا کرد و از حفظ حرمین شریف تا دفاع از مظلوم و ایستادن مقابل غاصب را در بر می گرفت.
 
خلاصه اینکه برکت خون شهدای مدافع حرم جاریست و از همان برکت است که امروز درباره ثمرات حضور مستشاری ایران حرف می زنیم واگرنه باید از پشیمانی درباره یک غفلت بزرگ تاریخی می نوشتیم.
  

پنجم : خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است

بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی بسیار زیبا و با عظیم‌ترین و فصیح‌ترین تعابیر این حقیقت جاودانه را تشریح کردند آنجا که در پایان جنگ تحمیلی در پیام معروف‌شان به مناسبت قبول قطعنامه 598 خاطرنشان فرمودند:
 
«در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد؟
 
اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بی‌خبرند و نمی‌دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است، حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‌ای وارد نمی‌سازد و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدان‌مان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جست‌وجو‌نماییم.
 
 مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا می‌داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست و این ملت‌ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت‌ مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.»()
صحیفه امام خمینی - جلد 21 - صفحه 92
 

ششم: نگاه کلان و راهبردیِ رهبر انقلاب

نکته دیگر آنکه بعد از سقوط دولت بشار اسد و اشغال سوریه توسط معارضان و متعاقب آن تجاوزات مکرر و اشغالگری‌های صهیونیست‌های غاصب و تعرضات آمریکایی‌های جنایتکار به خاک سوریه، بسیاری از دشمنان و نابخردان داخلی از تضعیف محور مقاومت و تزلزل در اقتدار منطقه‌ای ایران و خدشه در خون مدافعان حرم سخن می‌گفتند و طوفانی رسانه‌ای و مجازی در این مورد بر پا شده بود که رهبر فرزانه و فرهمند انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با دید الهی و بصیرت بی‌نظیر و نگاه کلان و راهبردی‌شان فضا را روشن کرده و غبار شبهات را فرونشاندند و قاطعانه از اقتدار محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران به عنوان علمدار محور مقاومت با مستندات متین و آشکار و غیرقابل انکار سخن گفتند.

بدون شک یکی از مهم‌ترین پایه‌های اقتدار محور مقاومت و ایران اسلامی و دستاردهای عظیم منطقه‌ای آن در حال حاضر(پس از بحران سوریه)، مجاهدت‌ها و خون‌های مدافعان حرم است که در موقع لازم رسالت‌شان را انجام داده‌اند و از مهم‌ترین عوامل تحققِ این اقتدار و دستاوردها هستند.
 
از این رو می‌توان گفت که شهدای مدافع حرم علاوه‌بر جایگاه و آبروی رفیع شهدایی‌شان در درگاه الهی، از برکات دنیوی شهادت‌های‌شان نیز در سطحی ارزشمند برخوردار گردیده‌اند.
 
این برکات و دستاوردها را در رهنمودهای مقام معظم رهبری در نخستین سخنرانی‌شان بعد از بحران کنونی سوریه بررسی می‌کنیم.
 

هفتم: ایران، محور مقاومت

در این میان ایران با فهم دقیق نقشه دشمن و به عنوان محور اصلی مقابله با هجوم مثلث غربی، عبری و عربی از سوریه حمایت کرد و با حضور مستشاری در این کشور مانع سقوط دولت قانونی سوریه شد.
 
 البته روشن است که محور اصلی تهاجم نظام سلطه، به زانو درآوردن مقاومت با محوریت ایران بود. «کسی که از اینجا میرود در عراق یا در سوریه به‌عنوان دفاع از حریم اهل‌بیت در مقابل این تکفیری‌ها می‌ایستد، درواقع دارد از شهرهای خودش دفاع میکند.» (10)
 
در واقع «اگر اینها مبارزه نمیکردند، این دشمن می‌آمد داخل کشور، ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه‌ی استانها با اینها می جنگیدیم و جلوی اینها را میگرفتیم.» (11)
 
از سوی دیگر بنا بر مبانی دینی و قانون اساسی کشور، «دفاع از حقوق مظلومین وظیفه‌ى همه‌ى ما است؛ بخصوص [دفاع از] ضعفا و از حقوق ملّت وظیفه‌ى ما است»(12.)
 
و ملت سوریه در این برهه از تاریخ مظلوم واقع شده بود. بنابراین «از لحاظ عملى، جریان مقاومت را ما حقّ جوانها میدانیم؛ جوانهاى عراق، جوانهاى سوریه، جوانهاى لبنان، جوانهایى در شمال آفریقا، جوانهایى در مناطق شبه‌قارّه و اطراف آنها...تقویت این جریانها به‌معناى تقویت نظریّه‌ى مقاومت است.» (13)
 
جبهه استکبار و صهیونیسم با ایجاد گروه‌هاى تروریستى تکفیرى و امثال آن در کشورهاى منطقه‌ى غربِ آسیا به دنبال اجرای سیاست‌های تفرقه افکنانه خود در منطقه بود اما این طرح و راهبردِ کلان استکبار با شکستی تمام‌عیار روبرو شد. (14)
 
«آمریکایی‌ها در این منطقه که خودشان میگویند «خاورمیانه» ما میگوییم «غرب آسیا»- نقشه داشتند، کارهایی میخواستند بکنند و نتوانستند. ما آنجا برنامه داشتیم، نقشه داشتیم، کارهایی را میخواستیم بکنیم و توانستیم... همه‌ی دنیا امروز میدانند که آمریکا در سوریه شکست خورد، در عراق شکست خورد.» (15)
 
با نابودی جریان داعش توسط مقاومت اسلامی و با فرماندهیِ میدانیِ «حاج قاسم سلیمانی» بخش مهم و قابل توجهی از شکستِ طرح بی‌ثبات‌سازی منطقه و ایجاد جنگ و آشوب،  عملی شد که البته «این تنها ضربه به گروه ستمگر و روسیاه داعش نبود؛
 
 ضربه‌ی سخت‌تر به سیاست خباثت‌آلودی بود که ایجاد جنگ داخلی در منطقه و نابودی مقاومت ضدّ صهیونیستی و تضعیف دولتهای مستقل را به وسیله‌ی رؤسای شقیّ این گروه گمراه هدف گرفته بود؛ ضربه بود به دولتهای قبلی و کنونی آمریکا و رژیمهای وابسته به آن در این منطقه که این گروه را به وجود آوردند و همه‌گونه پشتیبانی کردند تا سلطه‌ی نحس خود را در منطقه‌ی غرب آسیا بگسترانند و رژیم غاصب صهیونیست را بر آن مسلّط سازند.»(16)
 
بنابر این توطئه‌ی بسیار خطرناک که آمریکا و صهیونیسم و ارتجاع عرب و دیگران در این منطقه به ‌وجود آورده بودند،  با اقتدار جمهوری اسلامی نابود شد و گروه تکفیری غیر انسانی داعش فروپاشید.
 

هشتم : مقاومت، اندیشه پیروز

نظریه مقاومت برآمده از یک روح توحیدی است و شعار توحیدی لاإله إلا الله همگان را «به یک مسأله اجتماعی دعوت میکند» (کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی،  ص ۴۰۵) براین باور «ایستادن ما در کنار گروه‌های مقاومت، در منطقه‌ی غرب آسیا به همین دلیل [اعتقاد به توحید] است. حضور ما در سوریه، در مقابله و مواجهه‌ی با تروریست‌هایی که آمریکا و عوامل آمریکا در منطقه به وجود آورده بودند، به این دلیل [اعتقاد به توحید] است.»(17)
 
ثمره‌ی اعتقاد به توحید، مقاومت در برابر ظالم است که امروز فراگیر شده است. «شکست‌هایى که در این چند سال، آمریکایى‌ها در عراق و در سوریه و در لبنان و در فلسطین و مانند اینها داشتند، محصول مقاومت گروه‌هاى مقاومت است. جبهه‌ى مقاومت، امروز یک جبهه‌ى قوى است.»
 
اقتدار محور مقاومت در حال حاضر و تداوم و تقویت این اقتدار
21 آذر 1403، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از اقشار مختلف مردم درباره تحولات منطقه، به صورت مفصل و مبسوط از اقتدار محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر و تداوم و تقویت این اقتدار با ذکر مستندات اعتقادی و میدانی صحبت کردند:
 

نهم :دستاوردهای رشادت‌ حاج قاسم و مدافعان حرم

رهبر انقلاب در بخشی از سخنان‌شان از رشادت‌ها و سلحشوری‌ها و ایثارگری‌های شهید حاج قاسم سلیمانی و مدافعان حرم و شهدای مدافع حرم در دفع فتنه داعش و دستاوردهای آن گفتند که این دستاوردها هنوز هم پابرجا هستند:
 
«[امّا] در قضیۀ فتنۀ داعش. داعش یعنی بمب ناامنی؛ داعش به معنای این بود که عراق را ناامن کند، سوریه را ناامن کند، منطقه را ناامن کند، بعد به نقطۀ اصلی و هدف نهائی یعنی جمهوری اسلامی ایران بیاید، جمهوری اسلامی ایران را ناامن کند؛ هدف اصلی و نهائی این بود؛
 
این معنای داعش بود. ما حضور پیدا کردیم؛ نیروهای ما، هم در عراق، هم در سوریه حضور پیدا کردند به دو علّت: یک علّت «حفظ حرمت اعتاب مقدّسه» بود.... خب معلوم است؛ جوان مؤمنِ غیورِ محبّ اهل‌بیت به هیچ وجه زیر بار چنین چیزی نمی‌رود و اجازه نمی‌دهد
 
. این یک علّت. یک علّت دیگر، «مسئلۀ امنیت» بود. مسئولین خیلی زود و به وقت فهمیدند که اگر چنانچه جلوی این ناامنی در آن جاها گرفته نشود، سرایت می‌کند می‌آید.
 
 اینجا، سرتاسر کشور بزرگ ما را ناامنی خواهد گرفت. ناامنی فتنۀ داعش هم یک چیز معمولی نبود؛ شما یکایک نمونه‌هایی که پیش آمد، یادتان هست؛ در حادثۀ شاهچراغ، حادثۀ کرمان، حادثۀ مجلس و امثال اینها. هر جا توانستند، فجایع این‌جوری به بار آوردند.
 
 این بنا بود بیاید اینجا.... لذا نیروهای ما رفتند، سرداران برجستۀ ما رفتند، شهید عزیز ما سلیمانی و یارانش و همکارانش رفتند، جوانهای خود آنها را، هم در عراق، هم در سوریه- اول در عراق، بعد در سوریه- سازماندهی کردند، مسلّح کردند، ایستادند در مقابل داعش، کمر داعش را شکستند و توانستند غلبه پیدا کنند.»
 

درس‌ها و عبرت‌های بحران سوریه و وظایف ما در شرایط کنونی

رهبر انقلاب در این دیدار درسها و عبرت‌های بحران سوریه و وظایف ما در شرایط کنونی را مفصل و مو به مو بازگو کردند که به صورت تیتروار عبارتند از:
 
- از دشمن نباید غافل شد؛ دشمن را حقیر هم نباید شمرد، به تبسّم دشمن هم نبایستی اعتماد کرد؛ گاهی دشمن با لحن خوش با انسان حرف می‌زند، با تبسّم حرف می‌زند، امّا خنجر را پشت سرش گرفته، منتظر فرصت است.
 
- جبهۀ مقاومت نه از پیروزی‌ها مغرور باید بشود، نه از شکست‌ها مأیوس باید بشود. پیروزی و شکست [همیشه] هست. فراز و نشیب در زندگی‌ هست؛ از فراز و نشیب نمی‌شود انسان پرهیز بکند. آنچه لازم است این است که وقتی بر فراز قرار می‌گیریم، مغرور نشویم؛ چون غرور جهل می‌آورد و خود مغرور شدن، انسان را غافل می‌کند. وقتی که به فرود رسیدیم، یک جایی ناکام ماندیم، بایست افسرده و مأیوس و دل‌شکسته نشویم.
 
- در مواجهه با حوادث یک لحظه دچار انفعال نشویم. انفعال از مؤمن نباید سر بزند. خطر انفعال گاهی از خود حادثه بیشتر است. انفعال یعنی اینکه انسان نگاه کند و به این احساس برسد که هیچ کاری نمی‌تواند بکند، پس تسلیم بشود! این انفعال است.
 
- در پیشرفت‌ها و موفّقیّت‌ها غرور سم است؛ در ناکامی‌ها و مشکلات انفعال زهر است؛ باید مراقب این دو باشیم.
 
- یک عدّه‌ای البتّه همّت‌شان این است که توی دل مردم را خالی کنند؛ این نباید اتّفاق بیفتد؛ حالا بعضی در خارج این کار را می‌کنند؛ تلویزیون‌ها و رادیوها و روزنامه‌های خارجی به زبان فارسی با مردم حرف می‌زنند، جوری قضایا را تصویر می‌کنند که مردم را بترسانند، حالا آن تکلیفش جور دیگر است و با آنها جور دیگری باید برخورد کرد امّا در داخل کسی نباید این کار را بکند. در داخل اگر کسی در تحلیلی، در بیانی جوری حرف بزند که معنایش خالی کردن توی دل مردم باشد، این جرم است و باید دنبال بشود.
 

بشارت‌های مکرر رهبر انقلاب مبنی بر پیروزی‌های آینده

و اما سخن آخر آنکه در شرایطی که متأسفانه حتی برخی خودی‌ها و ناآگاهان دچار خودباختگی شده بودند و شبانه‌روزی سیاه‌نمایی می‌کردند و مطابق تحلیل‌های نادرست و ناصواب شخصی‌شان مدام از ضعف و انفعال و تزلزلِ محور مقاومت و بر باد رفتنِ خون‌ها و مجاهدت‌های رزمندگان مقاومت سخن می‌گفتند و ناله‌ها و فریادهای ناپسند و از موضع ضعف‌شان فضای مجازی را پر کرده بود، در چنین شرایط پیچیده و بغرنجی رهبر معظم انقلاب اسلامی مکرراً در همین یک سخنرانی وعده و بشارت پیروزیهای آینده را دادند: (18)
 
«البتّه این مهاجمینی که گفتم، هر کدام یک غرضی دارند؛ اهداف‌شان با هم متفاوت است؛ بعضی‌ها از شمال سوریه یا جنوب سوریه دنبال تصرّف سرزمینند؛ آمریکا به دنبال این است که جاپای خودش را در منطقه محکم کند؛ اهداف‌شان اینها است و زمان نشان خواهد داد که ان‌شاءالله هیچ‌کدام به این هدفها نخواهند رسید
 
. مناطق تصرّف‌شدۀ سوریه به وسیلۀ جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد- شک نکنید این اتفاق خواهد افتاد- جاپای آمریکا هم قرص نخواهد شد و به توفیق الهی، با حول و قوّۀ الهی آمریکا هم به وسیلۀ جبهۀ مقاومت از منطقه اخراج خواهد شد.»(19)
 
در بخش دیگری از رهنمودهای‌شان فرمودند: «همه بدانند، مسئله این‌جور نخواهد ماند؛ اینکه حالا یک گروهی بیایند در دمشق یا جاهای دیگر، شادی کنند، برقصند، به خانه‌های مردم تعرّض کنند، رژیم صهیونی هم بیاید بمباران کند،‌تانک بیاورد، توپ بیاورد، موضوع این‌جوری نمی‌ماند؛ قطعاً جوانان غیور سوری به پا خواهند خاست، ایستادگی خواهند کرد، فداکاری خواهند کرد، تلفات هم خواهند داد اما بر این وضع فائق خواهند آمد.
 
 همچنان که جوانان غیور عراق این کار را کردند؛ جوانان غیور عراق، با کمک و هدایت و فرماندهی و سازماندهی شهید عزیز ما، توانستند دشمن را از کوچه و خیابان بیرون کنند، از خانه‌های خودشان بیرون کنند، وَالّا آمریکایی‌ها در عراق هم همین کارها را می‌کردند؛ درِ خانه‌ها را می‌شکستند، مرد صاحبخانه را جلوی زن و بچّه‌اش می‌خواباندند، با چکمه صورت او را فشار می‌دادند روی زمین! این اتّفاق در عراق هم افتاد، منتها ایستادند، مقاومت کردند، شهید عزیز ما هم همۀ امکانش را در این راه گذاشت. اینها هم همین کار را خواهند کرد. البتّه ممکن است زمان ببرد، طولانی بشود، امّا نتیجه حتمی و قطعی است.»(19)
 
«خدای متعال ان‌شاءالله کمک خواهد کرد و ریشۀ صهیونیسم و عوامل خبیث غربی در این منطقه برکنده خواهد شد؛ به فضل الهی.»
 

بیانیه همسران شهدای مدافع حرم

متن کامل بیانیه همسران شهدای مدافع حرم آمده است: بسم رب الشهدا و الصدیقین و عباده الصالحین۱_ حوادث پیچیده و غم‌انگیز این روزهای منطقه و تحولات میدانی در جبهه مقاومت از جمله شهادت فرماندهان عزیز محور مقاومت و در رأس آن سید شهدای جبهه مقاومت شهید سید حسن نصرالله و همچنین هجوم تکفیری‌ها در لباس جدید به سوریه، دل هر انسان آزاده‌ای را به درد آورده است.
 
۲-  شاید هیچکس به اندازه خانواده‌های شهدای مدافع حرم نسبت به این وقایع، دل نگران و دردمند نباشد و با اشک و خونِ دل، این وقایع را دنبال نکنند. در گوشه و کنار نیز صداهایی به گوش می رسد و قلم هایی می نگارند که : «ثمره خون شهدای شما چه شد؟ خون شهدای شما پایمال شد!»
 
در جواب این افراد تنها می‌توانیم به پیام امام خمینی ره در قبول قطعنامه 598 اشاره کنیم که فرمودند: « در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بیخبرند و نمی‌دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‌ای وارد نمی‌سازد. و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا می‌داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود.»
 
۳-  نگرانی از اوضاع سوریه و تحولات محور مقاومت باعث گردیده عده‌ای  ناامید شده و فرماندهان جبهه مقاومت را مورد نقد کنایه‌آمیز و خارج از دایره انصاف قرار داده و زمینه‌ساز شوند تا این ادبیات  به جامعه سرایت کند. یقین بدانید هرگونه ایجاد یأس و ناامیدی و ایجاد ترس و اشاعه شایعه، قطعاً خواست دشمن است و ما خانواده‌های شهدای مدافع حرم، هرگونه توهین و اقدام دشمن شادکن را نسبت به فرماندهان جبهه مقاومت محکوم می‌نماییم.
 
 ۴- ما خانواده‌های شهدای حرم به دقت اوضاع و تحولات منطقه را رصد می‌کنیم اخبار ناگوار سقوط شهرهایی که خون شهدای مان در آنجا ریخته شده را دنبال می‌کنیم  ولی به فرماندهانمان اعتماد داریم و صبر می‌کنیم و از همه کسانی که قلم در دست دارند و اهل تحلیل هستند درخواست داریم؛ مبادا در نقدها و تحلیل‌ها، جبهه مقاومت و محور آن یعنی جمهوری اسلامی را تخریب کنید که این از بین بردن وحدت و حربه دشمن است. دشمن در اتاق فرماندهی خود یعنی آمریکا، توان خود را بر عملیات روانی و طرح ریزی فتنه های پیچیده داخلی و منطقه ای گذاشته و تزریق روحیه ناامیدی را در مردم به شدت دنبال می‌کند.
 
۵- از فرماندهان میدان و مسئولین دستگاه دیپلماسی درخواست داریم به وصیت شهید حاج قاسم سلیمانی با جان و دل گوش فرا دهید و نگذارید کلام رهبر حکیم انقلاب زمین بماند. با بصیرت، قوت و اقتدار و به پشتوانه ملت عزیز و دعای خیر خانواده‌های شهدای حرم ، راه شهدای عزیزمان را ادامه داده و از هیچ اقدامی برای از بین بردن دشمنان قسم خورده محور مقاومت فروگذاری نکنید. و یقین داشته باشید که؛ « إن وعد الله حق ولا یستخفنک الذین لا یوقنون. همانا وعده خدا حق است و کسانى که یقین ندارند تو را سست نکند.» 
 

نتیجه:

با توجه به اهمیت موضوع مقابله با شبهات دشمنان و لزوم بیداری و هوشیاری در برابر آن‌ها، می‌توان به پنج نتیجه‌گیری زیر دست یافت:
 
1- دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی از همان ابتدا تلاش کرده‌اند تا با ایجاد شبهه، بین مردم تفرقه بیاندازند و از این طریق به اهداف خود دست یابند. بنابراین، مقابله با شبهات امری مستمر و دائمی است.
 
2- با افزایش آگاهی و بصیرت، می‌توانیم شبهات را شناسایی کرده و به آن‌ها پاسخ دهیم. مطالعه، تحقیق و استفاده از منابع معتبر، از جمله راه‌های افزایش آگاهی و بصیرت است.
 
3- دشمنان از روش‌های مختلفی برای القای شبهات استفاده می‌کنند. گاهی اوقات، شبهات به صورت مستقیم و آشکار مطرح می‌شوند و گاهی اوقات، به صورت غیرمستقیم و در قالب اخبار، تحلیل‌ها و یا حتی جوک‌ها بیان می‌شوند. بنابراین، باید هوشیار باشیم و به هرگونه اطلاعاتی که به دستمان می‌رسد، با دیده شک نگاه کنیم.
 
4- دشمنان از اختلاف و تفرقه بین مردم سوء استفاده می‌کنند. بنابراین، حفظ وحدت و همدلی در جامعه، یکی از مهم‌ترین راهکارها برای مقابله با شبهات است.
 
5- علما و نخبگان جامعه، نقش بسیار مهمی در روشنگری و آگاه‌سازی مردم دارند. آن‌ها با استفاده از دانش و تجربه خود، می‌توانند به سوالات مردم پاسخ دهند و به آن‌ها کمک کنند تا حقایق را از باطل تشخیص دهند.
 

پی نوشت ها:

1. «حبیس» از ماده «حبس» به معناى محبوس است و اشاره به همسر پیامبر عایشه است که از شرکت در جنگ و ورود در این صحنه هاى اجتماعى ممنوع بود; ولى طلحه و زبیر او را تشویق به این کار کردند.
2. احزاب، آیه 33.
3. «صبر» در اصل به معناى حبس است و اگر به خویشتن دارى در مقابل ناملایمات صبر گفته مى شود نیز به همین جهت است. معناى دیگر صبر این است که انسان یا حیوانى را در جایى نگهدارند و محدود سازند; سپس با انداختن سنگ و یا تیر او را بکشند و در مجموع، کشتن با زجر و شکنجه را «قتل صبر» مى گویند.
و این همان چیزى است که در دستورات اسلامى حتى نسبت به خطرناک ترین دشمنان ممنوع شده است!
4. «سبابجه» جمع «سبیجى» (بر وزن بسیجى) به گفته لسان العرب (در ماده بسج) گروهى بودند شجاع و دلیر از سرزمین سِنْد که براى پیکار (و در این جا دفاع از بیت المال) اجیر شده بودند. بعضى نیز گفته اند: اصل آن «سیاه بچّه» بود ; زیرا همه آن ها کم سن و سال و رنگ چهره آن ها تیره بود.
5. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، جلد 9، صفحه 320 و 321.
6. مائده، آیه 33.
7. شرح تجرید، صفحه 240، چاپ مؤسسه امام صادق(علیه السلام).
8. این حدیث را خوارزمى در مناقب، صفحه 129 و قندوزى در ینابیع المودّة، جلد 1، صفحه 172 و ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه، جلد 18، صفحه 24 نقل کرده اند.
9. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، جلد 6، صفحه 322.
10.بیانات رهبری(۱۳۹۵/۴/۵)
11.بیانات رهبری(۱۳۹۴/۱۱/۵)
12.بیانات رهبری(۱۳۹۶/۱۰/۱۹)
13.بیانات رهبری(۱۳۹۷/۱۲/۲۲)
14.بیانات رهبری(۱۳۹۷/۸/۱۲)
15.بیانات رهبری(۱۳۹۷/۱۲/۲۲)
16.بیانات رهبری(۱۳۹۶/۸/۳۰)
17.بیانات رهبری(۱۳۹۷/۱/۲۵)
18.دیدار هزاران نفر از اقشار مختلف مردم با رهبر انقلاب درباره تحولات منطقه (۱۴۰۳/۰۹/۲۱)
19. همان
20.همان
 

منابع:

https://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh-imam-khomeini/vol/21/page/92
https://farsnews.ir/f_maleki/1733659130911744733
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=58558
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=58551
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=58551
https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=52955
https://www.mehrnews.com/news/5662679
https://ahlolbait.com/content/15602
https://lib.eshia.ir/71808/1/1174